اگر برای سندیت تاریخ است تا همین جا کافیست.

گروهی خود جوش در روستای درق براه افتاده است که اگر اشتباه نکنم به مدیریت حاج حسین اسکندری. این گروه که همه آنها را جوانان 18 تا 25 سال (مهدی امانی،ابراهیم اسکندری،سلیمان حسن زاده،آقای اربابی ،حسن زاده و ...)  تشکیل میدهند با جدیت تمام دارند از افرادی که در جنگ شرکت داشته اند و  یا به نوعی با شهدا در ارتباط بوده اند فیلم برداری میکنند و این سند های ارزنده را جمع آوری میکنند. این کار واقعا هم زمان بر است هم هزینه بر و تا حد زیادی اراده و استواری میخواهد . که این بچه ها توانسته اند تا 100 ساعت از این کار با یکسال زحمت انجام دهند. کار تا این مرحله فقط فیلم برداری صرف بوده و هیچ نوع کارگردانی خاصی و یا صحنه پردازی و یا دکوپاژ قابل توجهی نداشته است و از توی این 100 ساعت شاید نتوان یک ساعت فیلم و یا مستندی تهیه کرد.

تازه آقایان به فکر این افتاده اند که باید یک تدوین گر دست و پا کنند بابا کارگردانتو پیدا کن فیلم نامه نویستو خفت کن بیار بالای کار بعد برو سراغ تدوینگر ، تدوین و مونتاژ آخر کار است برادر .  به نظر من بچه ها از تمام ظرفیت خود استفاده نکرده اند کسی که بتواند 100 ساعت تصویر برداری کند از سوژه ها بیشتر از اینها از دستش بر میآد . از مسوولین امر خواهشمند است کاری کنند بچه ها روی پای خودشان بایستند ارزش کار به همین است که بچه مذهبی ها کار یاد بگیرند و ادامه دهند ما باید روال نا میمون علم سکولار و کاپیتالیستی را قیچی کنیم. مگر نه همین مستند تا همین جایش خیلی کافی و مناسب است. بگذارید هییتیها پر و بال بگیرند حتی اگر خودشان کاهلند و درک نمیکنند اهمیت موضوع را.

کدام غم کدام زلزله

این غصه آذربایجان زلزله زده برای چیست؟ اگر برای همدردیست نوع بیان آن و پالسهای این گونه نامه ها جز خارج نشینان نیستند  برادر رادان خواهر حاتمی که این گونه در نامه هایتان برای غصه داران آن دیار یقه چاک میدهید و بر سرتان میزنید. آیا با پیام تسلیت شما و تقصیر را گردن این و آن انداختن آبی از شما گرم میشود؟؟؟ عرصه کمک به زلزله زدگان شده جولانگاهی برای خودی نشان دادن به دیگران که بله اگر ما نمیکردیم چه ها که نمیشد. البته کار عزیزان هنرمند و ورزشکاران کاملا قابل تقدیر است البته اگر برای خدا باشد و نه خدای ناکرده برای ریا.

انصافا نظام تمام تلاش خود را برای این حادثه دارد انجام میدهد و طبیعی خواهد بود که در این میان کمی و کاستی نیز وجود داشته باشد . و باید رفع شود.

قدس پاره تن اسلام است                                   امام خمینی(ره)

4780t6yizru7sjmpcp.jpg

این روز ها صحبت از از روز قدس و مردم مظلوم فلسطینه، صحبت از کشتار زنان، کودکان، پدران، مادران، و... . صحبت از مظلومیت مردم قدس شریف قبله اول مسلمین جهان و نه تنها مردم قدس، روز قدس خلاصه در فلسطین نمی شه روز قدس یک نماد است برای مبارزه با ظلم ایستادگی در مقابل آن و حمایت از مظلوم. روز اتحاد مردم مسلمان جهان و نه تنها مسلمین، تمام مردمی که ایستادگی میکنند در مقابل ظلم، قدس تنها متعلق به اعراب نیست قدس متعلق به همه است متعلق به تمام مردم آگاه و مومن جهان.

 آنها (اسراییل و متحدان آن) می خواهند این صدا را در نطفه خفه کنند ولی نمی توانند . کسانی بودند که می خواستند نور اللهی را از بین ببرند و حتی به جایی رسید که به فرزند شش ماه رحم نکردند، اما زینب بود زین العابدین(ع) بود، سفیران اللهی که این پیام را به دیگران رساندند و پایه های ظلم را متلاشی کردند و چه خوب فهمیدیم از کربلا که ظلم ماندنی نیست. و می رسد آن روز و آن روز، روز نابودی آنهاست هرچند الان هم از داخل دارند متلاشی می شوند.

فردا به حول و قوه اللهی خواهیم آمد در میدان و به مردم فلسطین و تمام مردم مورد ظلم واقع شده جهان خواهیم گفت که ما با شماییم و دستهای ما در دستان شماست و آگاه باشید که خدا گفته است پیروزی از آن شماست.

پیامبر فرمود: کسی که صبح کند و نسبت به مسائل و امورات مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست. ما اگر در صف نانوایی ببینیم که حق کودکی اجحاف می شود سریع موضع می گیریم در برابر ظالم، حالا اگه در جایی دیگر حق بزرگتری ضایع شود چطور ما باید سکوت کنیم و حرفی نزنیم امروز آنها مورد ظلم واقع  می شوند و اگر ما ساکت باشیم فردا ما. باید از مظلوم دفاع کرد.

از شحصی شنیدم که یکی از علمای بزرگ فرموده بود حاضرم تمام هفتاد سال عبادت و کارهایی که انجام داده ام را عوض کنم با  ثواب کسی که در روز قدس شرکت کرده. پس مشخصه که روز قدس چیزی بزرگتر از آنچه است که من حقیر گفتم.  


افسر جنگ نرم

چند روز پیش بود حضرت آقا سخنرانی در جمع دانشجویان داشتند. در این سخنرانی ایشان در مورد مسایل مختلفی صحبت کرند که بخشی از صحبت ایشان در مورد جنگ نرم بود. ایشان فرمودند شما جوان ها و دانشجویان افسران جنگ نرم هستید و در این میدان مبارزه سرباز صفر نیستید. من این مبحث را در دو بخش برسی کردم البته صحبت های حضرت آقاست و چیزی از من نیست.

1- هدف دشمن از ایجاد جنگ نرم چیست؟

2- راهکار مقابل با دشمن در این میدان چیست؟

مبحث اول: به گفته حضرت آقا، امروز جنگ نرم مطرح است نه امروز سی سال است. هدف جنگ نرم تغییر محاسبات طرف مقابل می باشد. در جنگ نظامی هدف دشمن از بین بردن پایگاه و گرفتن زمین طرف مقابل است در جنگ اقتصادی هدف از بین بردن زیرساخت های اقتصادی طرف مقابل می باشد اما در این جا هدف این نیست ولی بعضی مواقع این ها وسیله است برای پیشبرد جنگ نرم. در جنگ نرم هدف آنچیزی است که در دل، ذهن، و فکر و مغز ما است که همان اراده میباشد، ما با یک محاسبه ای انقلاب سلامی را انتخاب کردیم آنها می خواهند اراده های ما را تغییر دهند می خواهند مردم ایران به محاسباتی برسند که احساس کنند ادامه این راه به صرفشان نیست می خواهند به ما تحمیل کنند به این نتیجه برسیم که صلاح نیست در مقابل آمریکا در مقابل استکبار در مقابل دستگاه های سیاسی تابع کارتلهای اقتصادی خیلی هم مقاومت کنیم. از خیلی حرف ها دست بکشیم. کسانی هم در یک برهه ای این حرفها را زدند که آقا ول کنید قصه اسرائیل و فلسطین را ول کنید قضیه عدالت در سطح جهانی و حمایت از ملت های عدالت خواه را به خودتون بچسبید همین تغییر محاسبات است.  دشمن همین را می خواهد باید ما افسران جوان در مقابل این دشمن مقاومت کنیم.

مبحث دوم: راه کار: بالا بردن معرفت، سقف معرفت خود را سایت های سیاسی اوراق روزنامه ها پرسه زدن داخل سایت ها ی گوناگون قرار ندهید، سقف معرفت شما اینها نیست. با قرآن با نوشتجات مرحوم شهید مطهری با نوشتجان فضلای حوزوی سطح معرفت دینی خود را بالا ببرید.

مطالعات اسلامی نظارت و توجه به اوضاع کشور، نگاه مستفسرانه و دنبال پیدا کردن واقعیت همراه با انتقاد. (انتقاد درست بی انصافی نشود) و ارتباط با تشکل های دانشجویی جهان اسلام

در آخر دشمنان میخواهنند امید را در ما بمیرانند، شعله امید را زنده نگه دارید این امید امید بی جا نیست.

می توتنید سخنرانی حضرت آقا را به صورد متنی و تصویری و صوتی در سایت khamenei.ir مشاهده کنید.


مراسمی که هوشیارم کرد

بعد از ظهر روز چهارشنبه ۱۹ مرداد بود که من میخاستم به درق بروم. بعدش دامادمان بهم گفت اگر میایی بیا بریم به مراسم یادبود مرحوم علیرضا کاظمی . من هم که تعریف ایشان را زیاد شنیده ودم خواستم ادای دینی کرده باشم به ایشان به مراسم رفتم.مراسم بسیار شلوغی بود . این نشان میداد که وی تعامل خوبی با مردم داشته و فعال بوده. بعد از اجرای مداحی ،طلبه ای که همکار وی بود رفت بالای منبر و صحبت کرد. و از خصایص اخلاقی ایشان گفت. متاسفانه من با ایشان برخورد از نزدیک نداشته ام. اما خداش رحمت کند. صحبت طلبه رسید به جایی که گفت ایشان بچه ای هم در راه دارد. این یاد آوری مو به تن ادم راست میکند. خیلی سخته برای خانواده ای که مرد خانواده از دنیا برود و بچه اش او را درک نکرده باشد. خدا میداند که اگر ما جای ایشان بودیم چه میکردیم. آزمایش بسیار سختیست. پس از چند لحظه بیاد صحنه کربلا افتادم که فرزندان اهلبیت در کربلا در خون خویش غلتیدندپسران را در مقابل پدر و پدر را... و خدا میداند کربلا چه بود و چه گذشت . و نمونه ملموسترش که که الگو گیری از کربلا میباشد همین شهدای جنگ خودمان است. از همین درق  شهدایی بودند که خانواده داشته و غالبا چندین فرزند ریزو باز داشته اند. جای دوری نرویم. عموی همین مرحوم نیز وقتی به شهادت رسید دو فرزند داشت یک پسرش به فاصله کمی هم بعد از شهادتشان بدنیا آمد. آدم هر چقدر فکر میکند اینها با چه دلی زن و فرزند خویش را ترک کرده اند شهید شده اند میماند چه جوابی بدهد. آنزمان مثل حالا بنیاد شهید به سامان الان هم نبود غالبا خانوادها هم مشاعی زندگی میکردند.یعنی آنها امید کمک از طرف کسی یا سازمانی را هم نداشتند و فقط میگفتند خدا خودش هست. جز با این منطق نمیشود کار به آن بزرگی یعنی شهادت را انجام داد. خدا میداند که چند نفر از ما میتواند پای خویش را از این جولانگاه از لغزش باز نگه دارد. این کار حتی به حرف هم سخت است. به همین چیزها فکر میکردم که حرارت داغ ایشان کمی برایم قابل تحمل شد.    

نماینده کدام کشور مسلمانیم؟

یک ورزشکار اگر نماینده تفکر ملت مسلمان ایران نباشد فرقش با مدال آوری فلان آمریکایی چه فرقی دارد. اگر کسی مثل جلیلی به خانوم اشتون دست نمیدهد چرا باید ورزشکار مدال آور ما که 200 سکه طلا توی این اوضاع اقتصادی مملکت جایزه میگیرد این کار را بکند. صرف مدال آوری مهم نیست . یعنی امید نوروزی از آن پسر 14 ساله ایرانی که در زندان بعثی ها اسیر بود وقتی خانوم خبرنگار امد تا وجه ایران را  پیش تمام امت اسلامی با پرسشهایش زیر سوال ببردکه این است آن ایرانی که این همه داد از اسلام میزند . پسرک گفت تا حجابت را درست نکنی مصاحبه نمیکنم زد توی برجک این هدفی که این خبرنگار زن داشت. مسلمان در اینجاست که شناخته میشود. نمیدانم آیا کسی نیست این مدال آوران را با این مسایل آشنا کند . که دست ندادن به یک زن نا محرم اجنبی در یک جمع  مونگولی و دور از ادب نیست یک تفکر مترقی است . 

والله خیر الماکرین

قبلا که در شهر بجنورد زندگی میکردیم همسایه داشتیم که خیلی فعال بود . بعضی وقتها دم در خانه خود و همسایه اش را تمیز میکرد و جارو میکشید . یک بار که داشت این کار را میکرد همسایه دیگری که این صحنه رو دید رفت به طرفش و گفت چقدر ساده ای تو ! بگذار خودش این کار را بکند به تو چه ربطی دارد؟! چرا خودت را به زحمت میاندازی که او راحت باشد.  همآن همسایه ای که این حرف را میزد  آدمی بود که تا رفتگر شهرداری دستی به سر و روی کوچه نمیکشید دست به کار نمیشد و جلوی در خانه اش را نظافت هم نمیکرد.و معمولا هم جلوی خانه شان هم پر از برگ و آت و آشغال بود. از قضا من که با پسرش دوست بودم  یکبار که به خانه شان رفتم دستگاه تردمیلی ذهن منو بخودش مشغول کرد. ازش پرسیدم این مال کیه گفت مال بابامه . با ذهنیتی که از پدرش داشتم سوال کردم اصلا بابات از این دستگاه استفاده میکنه. گفت آره هر روز نیم ساعت روش میدوه.

با خودم فکر کردم هر روز نیم ساعت روی این میدوه که سلامتیشو تضمین کنه اما حاضر نیست هفته ای 15 دقیقه جلوی در خونه خودشو و نه همسایه شو تمییز کنه تا اگر برای ثواب هم که این کار را نکرده هم باشه فعالیتی کرده که برای سلامتیش خوبه. ما تا به حال به عمق کارهایی که انجام میدیم هر روز فکر نکردیم. مگه نه زندگی اکثر ما پره از چیزایی که فکر میکنیم با زرنگی از زیرش در میریم اما بعد در جایی نیرو یمان را اگر بیهوده تلف نکنیم مباح صرف کردیم. اگر خدا را در هر کاری در نظر نگیریم و غرور مان را زیر پا نگذاریم به همین مصیبت خفته دچار شده ایم. و باید هر روز ساعتها  درون سیکل بسته هالتگریو بدویم. و حرف اورا بزینم که«زندگی شکست است این چرخ آزاد و رهاست».

در کدام دسته ایم؟

با پسر جوانی که راننده موتور بود در تهران همراه شدم. از شدت گرمای هوای بد جوری گلایه میکرد . چون ماه رمضان بود به او گفتم روزه ای که اینقدر کلافه شده ای؟ گفت دلم میخواهد اما گرمای هوا بد جوری فشار می آورد و نمیتوانم روزه بگیرم و بعدش گفت روزه برای همان آخونداست که میگن روزه بگیر و آدمایی که شب تا صبح زیر سایه هستند و در زیر باد کولر گازی روزگار میگذرانند . آنها نیستنتند که ببینند که ما توی این گرما با چه مصیبتی باید روزه بگیریم.  اصلا نمیشود. بهش گفتم چطور است که به کار خودت ارزش قایلی و برای کاری که خدا ازت میخواهد اصلا اعتنا نمیکنی مگر روزه کار نیست. مشکل ما اینست که فکر میکنیم یا روزه اصلا ارزش فکر کردن ندارد یا خدا از حقش در آن دنیا خواهد گذشت و ما نسبت به احکام الهی بیتفاوت شده ایم و چون بیش از حد به لطف خدا امیدواریم. و در احادیث آمده است که دو قشر به بهشت نمیروند کسانی که کلا از لطف خدا نا امیدند و کسانی که بیش از حد به بخشش او امیدوارند.ما باید بدانیم که اگر روزه نگرفتیم بعد از نهایتا صد سال این دنیا به عذاب الهی گرفتاریم . و تا ابد باید تاوان پس بدهیم. و نکته دوم مطمئنا روزه کسی که در ضل آفتاب مشغول کار سخت بدنی است از قبیل رفتگران و کارگران ساختمانی و... با روزه کسی که در داخل خانه تا ساعت 12 میخوابد و بعدش هم در سایه خنک است برابر نیست . و خداست که فرق این دو را میداند و جزایی در خور به هر کدام میدهد.من خودم افراد زیادی را میشناسم که در هوای داغ تابستان کارهای طاقت فرسا انجام میدهند و روزه شان را هم میگیرند و برای این روزه گرفتن از هیچ کس طلب کار نیستند حتی از خدا . و بر عکس کسانی را هم میشناسم که روزه نمیگیرند در عین صحت و سلامت و بیکاری و از زمین و زمان برای روزه نگرفتنشان طلبکارن حتی از خدا.