با نگاهي به مسير پشت سر گذاشته شده و بررسي شرايط اون زمان و کمي فشار به حافظه به وضوح مي شه ديد که ايران مسير خيلي طولاني و سختي رو تا به اينجا طي کرده شروع اين ماجرا در دولت آقاي خاتمي بود و شرايط اون روز با امروز خيلي متفاوت بود اون زمان ايران هنوز از نظر صنعتي و فني در نيمه راه بود و غرب اميد زيادي داشت که از دستيابي ايران به چرخه کامل سوخت هسته اي جلوگيري کنه .

از طرفي هم فضاي داخلي ايران اين امکان رو به اونها داده بود که با وادادگي مسئولين و شايد هم اعتماد اونها به غرب تا مرحله تعليق کامل فعاليتهاي هسته اي جلو بيان تا جايي که يکي از اونها مي گفت حتي درس فيزيک هم نبايد در مدارس و دانشگاه هاي ايران تدريس بشه در اون مقطع ايران هنوز از نظر فني براي توسعه فعاليتهاي هسته اي گام هاي مهمي رو پيش رو داشت که برنداشته بود از نظر منطقه اي هم جريان قشون کشي آمريکا به بهانه يازده سپتامبر به  (افغانستان و عراق ) رعب در دل برخي عناصر داخلي اونها (برخي از نماينده هاي مجلس که نامه نوشتن به مقام معظم رهبري و گفتند که ايران در آستانه اشغال قرار دارد و ما بايد به وظيفه ملي خودمون عمل کنيم و براي جلوگيري از اشغال ايران با اونها همکاري کنيم ) فضا رو براي پيشبرد برنامه هاي هسته اي بسيار سخت و دشوار کرده بود يادم مياد اون روزها بهزاد نبوي مي گفت که اصلا ما انرژي هسته اي رو براي چي ميخوايم .


از حق نگذريم شايد خود غربي ها هم فکرش رو نمي کردن که با هزينه اي اندک بتونن اين همه ايران رو به عقب ببرن . همين وادادگي در مرحله اول باعث شد که اونها طمع بسيار زيادي داشته باشن که اصلا با همين موضوع هسته اي يک تير رو به چند نشون بزنن در کل اونها از اول به دنبال سرنگوني و تغيير و يا تضعيف نظام بوده و هستند ولي اين روند توسط ايران قطع شد با درخواست مقام معظم رهبري از آقاي خاتمي که اين تعليق ها در دولت شما اتفاق افتاده و مي بايست اولين گام رفع اون هم در دولت شما برداشته بشه ايران استارت رفع تعليقها رو از فعاليت هاي هسته اي خودش زد و با روي کار اومدن دولت نهم و سياست تهاجمي اون در جريانات منطقه اي و بين المللي غرب رو توي شوک و بهت فرو برد به نحوي که تا چندي اصلا نمي دونستن که بايستي چه سياستي رو اتخاذ کنند و اگر جريان به همان شکل پيش مي رفت شايد تکليف اين موضوع خيلي زود مشخص مي شد و ... امان از اختلافات داخلي و پالسهاي گاه و بيگاه عناصري که انگار يادشون رفته منافع ملي رو نبايد در قربانگاه اختلافات داخلي ذبح کرد غرب کم کم به اين نتيجه رسيد که مي شه با دامن زدن به اختلافات سياسي داخلي ايران و فشار بر اقتصاد ايران نتيجه دلخواه خودش رو کسب کنه در حقيقت چيزي که باعث شد ايران به سمت تحريمهاي جهاني سوق داده بشه همون اختلافات داخلي و پالسهايي بود که از سمت برخي مسئولين سابق و .. در ايران به غرب داده مي شد که بيشتر از اين راجع به اونها صحبت نمي کنم (به عنوان نمونه درخواست برخي از مسئولين از دولت عرستان و برخي از کشورهاي منطقه براي تحت فشار قرار دادن دولت ايران )

به هر حال در مقاطع مختلف موضوع هسته اي ايران داراي فراز و نشيبهاي زيادي بود و نقاط عطف متعددي نيز داشت از جمله اونها دستيابي ايران به تکنولوژي هاي بهتر براي غني سازي (سانتر فيوژهاي نسل بعد ، دسيابي به غني سازي بيست درصد وبالاتر و راه اندازي نيروگاه بوشهر و کشف معادن جديد وطراحي رآکتورهاي جديد  و تأسيسات فردو که در برابر بمباران حتي با بمب هاي بانکر بلاست  مقاوم هست ) که هيچ کدوم اونها از ديد غرب پنهان نمودند و زنگ خطر رو براي اونها به صدا در آورد . در حقيقت تا به اينجاي کار ايران از نظر فني از نقطه بدون بازگشت گذشته است . از نظر منطقه اي  و بين المللي هم موقعيت ايران قابل قياس با زمان شروع پرونده هسته اي نيست ايران با مديريت صحنه منطقه اي چه در عراق(شکل دهي حکومت شيعيان) چه در لبنان و فلسطين (جنگ 33 روزه حزب الله و شکست اسرائيل در اين جنگ و جنگ نابرابر غزه ) خودش رو به عنوان يک ابر قدرت منطقه اي مطرح کرد و غرب رو بيش از پيش مستاصل کرد . البته نشيب هاي اين مقطع هم کم نبودن ،که از جمله اونها حوادث تلخ انتخابات رياست جمهوري و جريان فتنه و بدتر از همه اونها تغيير رويکرد شخص آقاي احمدي نژاد نسبت به دولت اول خود بود .همين تغييرات و پالسها غرب رو به سمت تهاجم بيشر و وضع تحريمها ي سنگين تر و فلج کننده سوق داد که اين پازل متاسفانه با رها سازي اقتصاد به حال خود فشار رو بر مردم و حاميان اصلي نظام در اين 30 سال به طرز خورد کننده اي افزايش داد . که نتيجه اون رو به وضوح در انتخابات اخير رياست جمهوري ديدیم .

ايران از نظر علمي در علوم ،هاي تک از جمله نانو تکنولوژي و ژنتيک و علوم فضايي و ساير موارد نيز پيشرفتهاي بسيار قابل تحسيني داشته که اون هم از چشم غربي ها پوشيده نمونده امروزه جايگاه ايران در اين هشت سال به قدري ارتقاء پيدا کرده که وقتي از آقاي روحاني در اولين مصاحبه مطبوعاتي بعد از انتخابات پرسيده مي شه که آيا ايران حاضره براي اعتماد سازي مجددا فعاليت هاي هسته اي رو تعليق کنه ايشون با خنده تلخي مي گه که ديگه اون دوران گذشته . شايدبه سوالات مسير طي شده توسط ايران و هزينه هاي پرداخت توسط ايران براي طي کردن اين مسير پاسخ داده شد وقتي اين پاسخ ها قانع کننده تر مي شه که نگاهي به وضعيت کشورهاي همسايه خودمون در اين هشت سال بندازيم و ببينيم که اونها در چه نقطه اي هستند اونوقت بهتر مي شه درک کرد که ايران چه جايگاهي رو از نظر علمي اقتصادي و امنيتي و ... کسب کرده ولي آينده اين مسير چه خواهد شد ؟؟؟؟ واقعيت اين هست که تمام تلاش غرب دراين رويارويي سنگين با ايران و تحمل خيلي از خسارتها و هزينه ها در راستاي يک پازل چند وجهي انجام مي شود غرب به منطقه ما به عنوان يک منطقه بسيار مهم به عنوان بازار فروش جنگ افزار ، تأمين منابع براي ادامه حيات اقتصاد و از همه مهمتر شاه کليدي براي کنترل دنيا نگاه مي کند و برنامه ريزي بسيار پيچيده و چند وجهي براي پيشبرد اهداف خود که به اهداف کوتاه مدت ميان مدت و بلند مدت تقسيم شده اند انجام داده است به عنوان نمونه در سوريه امروز غرب هم بازاري براي فروش سلاح (به اسم کمک به مخالفان اسد) پيدا کرده است که جالب اينجاست که اين تسليحات را به کشورهاي عربي مثل عربستان و قطر و مي فروشند و هم با برجسته نمودن سلفي ها و وهابيون يک چهره بسيار مشمئز کننده از اسلام را به جهان معرفي مي نمايد که باز بهره برداري زيرکانه، آن را براي اقناع افکار عمومي خود در مبارزه با اسلام و در رآس آن ايران   به کار مي گيرد و هم با کشتار مسلمانان در منطقه و پراکندن عفونت نا امني حضور خود در ترکيه و پشت جبهه مقاومت را توجيه مي نمايد  در بلند مدت هم به دنبال تغيير چهره منطقه و مصادره اون به نفع خود و محدود کردن روسيه هست .  براي پيش بيني اتفافات دو فاکتور اصلي رو بايد هميشه مدنظر داشت اينکه عملکرد ايران پس از اين چگونه خواهد بود و ايا ايران و مردم اون به خاطر فشار اقتصادي که از حق نگذريم بسيار سنگين هم بوده دست از آرمان هاي خود بر مي دارن و دوم اينکه غرب چه برداشتي از طراحي هاي خود داشته باشه . قطع به يقين امروز مذاکره کليد رمزي هست براي تحولات بعدي در منطقه ما ، شايد خيلي ها مذاکره رو راه در رو براي ايران بدونن و بعضي ها هم پا رو فرارتر از اون بذارن ولي با وقوف به اين امر که غرب اگه امروز در برابر ايران در اين نقطه ايستاده و اقدامي بيشتر انجام نمي ده نه از روي انسان دوستي بلکه از روي عدم توانايي و انتظار براي بازخورد اقدامات قبلي خود هست مي شه به اين نتيجه رسيد که مذاکره براي ايران دام بسيار خطرناک هست که با شکستن ابهت ايران و از بين بردن عقبه استراتيژک اون در منطقه و دنيا مي شه خيلي راحت تر کار اون رو تموم کرد . ايران در واقع راهي به جز مقاومت و شکستن تهديدها نداره و مذاکره اي هم که قرار هست انجام بشه و خيلي ها با خوش خيالي از اون دم  مي زنن يک مسير يک طرفه هست که به جايي غير از خفت و عقب گرد براي ايران ختم نمي شه به قول مقام معظم رهبري غربي ها قابل اعتماد نيستند که اگر بودند امروز وضع ايران اين نبود